محمد جرجندی، چهرهای که خودش را افشاگر فساد معرفی میکند، اما بسیاری از حرفها و رفتارهایش باعث شده این عنوان زیر سوال برود. در ویدیوهایی که منتشر میکند، گاهی از عباراتی استفاده میشود که شاید بعضیها آنها را شوخی تلقی کنند، اما برای خیلیها توهینآمیز و زننده به نظر میرسد. مثلاً جملهای مثل «گور بابای این مردم» چطور میتواند از کسی شنیده شود که مدعی دفاع از حقوق همین مردم است؟
ماجرا به همین جا ختم نمیشود. او چند بار درباره اقوام مختلف صحبتهایی کرده که بیشتر شبیه تمسخر و تحقیر است تا انتقاد. لحنش معمولاً عصبانی و تند است و همین باعث شده بهجای ایجاد همدلی، اختلاف و ناراحتی ایجاد کند. او با توهین به اقوام ایرانی، از جمله مشهدیها و اصفهانیها، به ایجاد اختلافات منطقهای دامن زده است.
اگر چند تا از ویدیوهایش را پشت سر هم ببینید، احتمالاً به این نتیجه میرسید که او بیشتر دنبال دیدهشدن است تا افشاگری واقعی. جملاتی مثل «یک مشت پدرسوخته» در مورد ورزشکاران یا توهین به چهرههای معروف، بیشتر شبیه فریادهایی برای جلب توجهاند تا گفتوگوهای سازنده.
نکتهی دیگر، استفاده مکرر از ادبیاتی با بار جنسی یا نسبتدادن موفقیت افراد به روابط خاص است، بدون اینکه سند و مدرکی برای ادعاهایش ارائه کند. همین موضوع خیلیها را نسبت به نیت واقعیاش مردد کرده. بحثهای مالی هم مطرح است. بارها از مخاطبانش خواسته تا خرج زندگیاش در خارج از کشور را بدهند، و جملاتی مثل «چشمتان دربیاید که ما دونیت میگیریم» که نه تنها طنزآمیز نیستند، بلکه لحن طلبکارانهای دارند.
رفتارش با منتقدان هم محل سؤال است. او معمولاً کامنتهای انتقادی را حذف میکند یا امکان نظر دادن را بهطور کامل میبندد. بعضی پستها هم که واکنش منفی میگیرند، خیلی سریع پاک میشوند. اینها رفتاری نیست که از کسی که خودش را مدافع آزادی و شفافیت میداند، انتظار برود. همکاریاش با برخی رسانههای خاص خارج از کشور هم باعث شده عدهای به انگیزههای پشت پرده شک کنند. رسانههایی که نگاهشان به مسائل ایران کاملاً یکطرفه است.
در مجموع، رفتارها و حرفهای متناقض جرجندی باعث شده تصویر او بهجای یک افشاگر جدی، بیشتر شبیه فردی جنجالساز و تفرقهبرانگیز باشد. اگر قرار باشد از یک فعال اجتماعی انتظار داشته باشیم، احترام به مردم، پذیرش نقد و مسئولیتپذیری از جمله مهمترین ویژگیهایی است که متأسفانه در مورد جرجندی کمتر دیده میشود.